اندر معنی عدل و ظلم و ثمره آن
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/اندر-معنی-عدل-و-ظلم-و-ثمره-آن

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (8000 تومان)

  1. خبرداری از خسروان عجم

    که کردند بر زیردستان ستم

    آیا از پادشاهان عجم که بر زیردستان‌شان ستم کردند، خبر داری؟

  2. نه آن شوکت و پادشایی بماند

    نه آن ظلم بر روستایی بماند

    نه آن شکوه و سلطنت برای پادشاه باقی ماند و نه آن ستمی که به روستایی شد، برای روستایی باقی ماند

  3. خطابین که بر دست ظالم برفت

    جهان ماند و او با مظالم برفت

    ببین که ظالم چه خطایی کرد. جهان باقی ماند ولی او همراه با ستمگری‌هایش رفت

  4. خنک روز محشر تن دادگر

    که در سایه عرش دارد مقر

    در روز قیامت خوشا به حال تن انسان دادگستر که جایگاهش در سایه عرش الهی است.

  5. به قومی که نیکی پسندد خدای

    دهد خسروی عادل و نیک رای

    خداوند، به قومی که برایش خوبی می‌خواهد، پادشاهی عادل و دادگر عطا می‌کند.

  6. چو خواهد که ویران شود عالمی

    کند ملک در پنجه ظالمی

  7. سگالند از او نیکمردان حذر

    که خشم خدایست بیدادگر

    اما اگر خدا بخواهد که مملکتی ویران گردد، آن کشور را در چنگال حاکمی ستمگر قرار می‌دهد

  8. بزرگی از او دان و منت شناس

    که زایل شود نعمت ناسپاس

    نیکمردان از او پروا می‌دارند. برحذر باش که خشم خدا بیدادگر است

  9. اگر شکر کردی بر این ملک و مال

    به مالی و ملکی رسی بی زوال

    بزرگی را از او بدان و قدرشناس باش چراکه نعمت انسان ناسپاس از بین می‌‌رود

  10. وگر جور در پادشایی کنی

    پس از پادشاهی گدایی کنی

    اگر به خاطر این دارایی و ملک و مال خدا را شکر کردی، به ثروت و ملکی می‌‌‌رسی که زوالی ندارد.

  11. حرام است بر پادشه خواب خوش

    چو باشد ضعیف از قوی بارکش

    و اگر در پادشاهیت ستمگری کنی، پس از پادشاهیت باید گدایی کنی

  12. میازار عامی به یک خردله

    که سلطان شبان است و عامی گله

  13. چو پرخاش بینند و بیداد از او

    شبان نیست گرگ است فریاد از او

    هنگامی که انسان ضعیف باربردار انسان قوی است، نباید بر چشمان پادشاه خواب شیرین بیاید.

  14. بد انجام رفت و بد اندیشه کرد

    که با زیردستان جفا پیشه کرد

    یک انسان معمولی را به خاطر یک دانه خردل آزار نده چرا که سلطان همانند چوپان است و انسان معمولی همانند گله (که شبان باید از آن نگهبانی کند)

  15. بسستی و سختی بر این بگذرد

    بماند بر او سالها نام بد

    هنگامی که مردم عادی از پادشاه پرخاش و ستمگری ببینند، آن پادشاه دیگر شبان نیست بلکه گرگ است. امان از دست اینچنین پادشاهی!

  16. نخواهی که نفرین کنند از پست

    نکوباش تا بد نگوید کست

    کسی که با زیردستانش جفاکاری در پیش گرفت، با عاقبت بدی از این دنیا می‌‌رود و این فکر او (که باید ستمکاری کرد) اندیشه‌ای نادرست است.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (8000 تومان)

  • سگالند

    سگال
    سگالند
    اندیشه، اندیشه کردن (سگالیدن)