اگر چه دل به کسی داد، جان ماست هنوز
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/اگر-چه-دل-به-کسی-داد-جان-ماست-هنوز

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. اگر چه دل به کسی داد جان ماست هنوز

    به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز

  2. ندانم از پی چندین جفا که با من کرد

    نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز

  3. به راز گفتم با دل ز خاطرش بگذار

    جواب داد فلانی ازان ماست هنوز

  4. چو مرده باشم اگر بگذرد به خاک لحد

    به بانگ نعره برآید که جان ماست هنوز

  5. عداوت از طرف آن شکسته پیمانست

    وگرنه از طرف ما همان صفاست هنوز

  6. بتا تو روی ز من برمتاب ودستم گیر

    که در سرم ز تو آشوب و فتنه هاست هنوز

  7. کجاست خانه قاضی که در مقالت عشق

    میان عاشق و معشوق ماجراست هنوز

  8. نیازمندی من در قلم نمی گنجد

    قیاس کردم و ز اندیشه ها و راست هنوز

  9. سلام من برسان ای صبا به یار و بگو

    که سعدی از سر عهد تو برنخاست هنوز

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  • لحد

    لحد
    شکافی در قبر که جسد مرده را در آن قرار می‌دهند.
  • بانگ

    بانگ
    آواز بلند، فریاد
  • فتنه

    فتنه
    آشوب، ستیزه، عذاب و رنج، شگفتی
  • بتا

    صنم
    بت
    بت
    زیباروی
  • ماجراست

    ماجرا
    سرگذشت و اتفاق و آنچه گذشته باشد
    جدال، دعوی، شکایت
    (اصطلاح عرفانی ) آن را گویند که اگر از درویشی خرده ای در وجود آید بازخواست کنند تا آن غبار از دل آن برادر دینی دور شود
  • صبا

    صبا
    بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است