-
-
ای صبر پای دار که پیمان شکست یار
کارم ز دست رفت و نیامد به دست یار
-
ای صبر! مقاومت کن! که یار عهد و پیمان دوستی را زیر پا گذاشت. کنترل اوضاع از دستم خارج شده است و نتوانستم یارم را به دست بیاورم
-
-
-
برخاست آهم از دل و در خون نشست چشم
یا رب ز من چه خاست که بی من نشست یار
-
آه از دلم بلند شد و چشمانم غرق خون گشت. خدایا! چه خطایی از من سر زده است که یارم با کسی غیر از من نشسته است؟
-
-
-
در عشق یار نیست مرا صبر و سیم و زر
لیک آب چشم و آتش دل هر دو هست یار
-
در راه عشق یارم، من نه صبر دارم و نه طلا و نقره. ولی اشک چشمان و آه دل هر دو با من یار هستند.
-
-
-
چون قامتم کمان صفت از غم خمیده دید
چون تیر ناگهان ز کنارم بجست یار
-
هنگامی که یارم دید که قامتم از فرط غم و غصه، همچون کمان خمیده است، ناگهان مثل تیری از کنار من رها شد و رفت.
-
-
-
سعدی به بندگیش کمر بسته ای ولیک
منت منه که طرفی از این برنبست یار
-
ای سعدی! تو قصد خدمتگزاری به او را داری ولی به خاطر این خدمتگزاریت، منت نگذار چرا که یار اهمیتی به این خدمتگزاریت نداد.
-
-
-
اکنون که بی وفایی یارت درست شد
در دل شکن امید که پیمان شکست یار
-
حال که ثابت شد که یارت بی وفایی کرده است، دیگر امید نداشته باش چرا که یار پیمان دوستی را شکست.
-
ای صبر پای دار که پیمان شکست یار
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ای-صبر-پای-دار-که-پیمان-شکست-یار
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
تیر
- عطارد
- تیر
- مرکوری
- هرمس
- کوچکترین سیاره منظومه خورشیدی و نزدیکترین سیاره به خورشید است.
- در ادبیات به عنوان دبیر فلک خوانده شده است. مرکوری رومیان، تطبیق یافته هرمس در اساطیر یونانی است. او پیک خدایان دیگر بوده است و ایزد چوپانها، بازرگانان، اندازه و وزن، سخنرانی، ادبیات، ورزشکاری و دزدی است. همچنین او خدای سخنوری و نویسندگی است.
کمر
- کمر
- میان، پشت، ناحیه ٔ کمری که معمولاً به نام کمر خوانده می شود، در قسمت جلو محدود به سطح داخلی تنه های مهره ٔ کمری است که در پشت امعاءو احشاء در ناحیه ٔ شکم قرار دارند و از قسمت خارج یا خلف ، عضله ٔ خارجی کمری و پوست بدن در این قسمت آن را محدود کرده است
- کمربند، آنچه آن را یک دور بر میان بندند از ابریشم و زر و نقره ، مانند حلقه و طوقی
- میانه و وسط کوه