-
این تویی یا سرو بستانی به رفتار آمدست
یا ملک در صورت مردم به گفتار آمدست
-
آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار
باز می بینم که در عالم پدیدار آمدست
-
عود می سوزند یا گل می دمد در بوستان
دوستان یا کاروان مشک تاتار آمدست
-
تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتاد
هر چه می بینم به چشمم نقش دیوار آمدست
-
ساربانا یک نظر در روی آن زیبا نگار
گر به جانی می دهد اینک خریدار آمدست
-
من دگر در خانه ننشینم اسیر و دردمند
خاصه این ساعت که گفتی گل به بازار آمدست
-
گر تو انکار نظر در آفرینش می کنی
من همی گویم که چشم از بهر این کار آمدست
-
وه که گر من بازبینم روی یار خویش را
مرده ای بینی که با دنیا دگربار آمدست
-
آن چه بر من می رود دربندت ای آرام جان
با کسی گویم که در بندی گرفتار آمدست
-
نی که می نالد همی در مجلس آزادگان
زان همی نالد که بر وی زخم بسیار آمدست
-
تا نپنداری که بعد از چشم خواب آلود تو
تا برفتی خوابم اندر چشم بیدار آمدست
-
سعدیا گر همتی داری منال از جور یار
تا جهان بودست جور یار بر یار آمدست
این تویی یا سرو بستانی به رفتار آمدست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/این-تویی-یا-سرو-بستانی-به-رفتار-آمدست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
