-
-
شنیدم که صاحبدلی نیکمرد
یکی خانه بر قامت خویش کرد
-
شنیدم که مرد خوب و اهل دلی، خانهای ساخت که ارتفاع آن به اندازهی قد خودش بود
-
-
-
کسی گفت می دانمت دسترس
کزاین خانه بهتر کنی گفت بس
-
شخصی به او گفت که میدانم که اینقدر وسعت میرسد و توانایی مالی داری که خانهای بهتر بسازی. صاحبدل پاسخ داد که این حرف را تمام کن
-
-
-
چه می خواهم از طارم افراشتن
همینم بس از بهر بگذاشتن
-
بلندتر کردن سقف خانه چه فایدهای برای من دارد؟ برای جاگذاشتن، همین اندازه برای من کافی است.
-
-
-
مکن خانه بر راه سیل ای غلام
که کس را نگشت این عمارت تمام
-
ای بنده! خانهات را در مسیر سیل بنا نکن چرا که کسی نتوانست این بنا را به پایان برساند
-
-
-
نه از معرفت باشد و عقل و رای
که بر ره کند کاروانی سرای
-
دور از عقل و شناخت و فکر است که کاروانی در میانه راه، منزل کند
-
باب ششم در قناعت حکایت دوازدهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/باب-ششم-در-قناعت-حکایت-دوازدهم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2500 تومان)