-
باز از شراب دوشین در سر خمار دارم
وز باغ وصل جانان گل در کنار دارم
-
سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی
عیبم مکن که در سر سودای یار دارم
-
ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم
مطرب بزن نوایی کز توبه عار دارم
-
سیلاب نیستی را سر در وجود من ده
کز خاکدان هستی بر دل غبار دارم
-
شستم به آب غیرت نقش و نگار ظاهر
کاندر سراچه دل نقش و نگار دارم
-
موسی طور عشقم در وادی تمنا
مجروح لن ترانی چون خود هزار دارم
-
رفتی و در رکابت دل رفت و صبر و دانش
بازآ که نیم جانی بهر نثار دارم
-
چندم به سر دوانی پرگاروار گردت
سرگشته ام ولیکن پای استوار دارم
-
عقلی تمام باید تا دل قرار گیرد
عقل از کجا و دل کو تا برقرار دارم
-
زان می که ریخت عشقت در کام جان سعدی
تا بامداد محشر در سر خمار دارم
باز از شراب دوشین در سر خمار دارم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/باز-از-شراب-دوشین-در-سر-خمار-دارم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)