-
میان دوعم زاده وصلت فتاد
دو خورشید سیمای مهتر نژاد
-
یکی را به غایت خوش افتاده بود
دگر نافر و سرکش افتاده بود
-
یکی خلق و لطفی پریوار داشت
یکی روی در روی دیوار داشت
-
یکی خویشتن را بیاراستی
دگر مرگ خویش از خدا خواستی
-
پسر را نشاندند پیران ده
که مهرت بر او نیست مهرش بده
-
بخندید و گفتا به صد گوسفند
تغابن نباشد رهایی ز بند
-
به ناخن پری چهره می کند پوست
که هرگز بدین کی شکیبم ز دوست
-
نه صد گوسفندم که سیصد هزار
نباید به نادیدن روی یار
-
تو را هرچه مشغول دارد ز دوست
اگر راست خواهی دلارامت اوست
-
یکی پیش شوریده حالی نبشت
که دوزخ تمنا کنی یا بهشت
-
بگفتا مپرس از من این ماجری
پسندیدم آنچ او پسندد مرا
حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/حکایت-در-معنی-عزت-محبوب-در-نظر-محب
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)