-
خسته تیغ فراقم سخت مشتاقم به غایت
ای صبا آخر چه گردد گر کنی یکدم عنایت
-
بگذری در کوی یارم تا کنی حال دلم را
همچنان کز من شنیدی پیش آن دلبر روایت
-
یک حکایت سر گذشتم پیش آن جان بازگویی
گرچه از درد فراقم هست بسیاری شکایت
-
ای صبا آرام جانی چون رسی آنجا که دانی
هم بکن گر می توانی یک مهم ما کفایت
-
آن بت چین و خطا را آن نگار بی وفا را
گو بکن باری خدا را جانب یاری رعایت
-
شحنه هجر تو هر دم می برد صبرم به یغما
داد خود را هم ستانم گر کند وصلت حمایت
-
جانستانی دلربایی پس ز من جویی جدایی
خود به شیر بیوفایی پروریدستست دایت
-
آن شکایتها که دارم از تو هم پیش تو گویم
نی چه گویم چون ندارد قصه هجران نهایت
-
در هوای زلف بستت در فریب چشم مستت
ساکن میخانه گردد زاهد صاحب ولایت
-
هرکسی را دلربایی همچو ذره در هوایی
قبله هرکس به جایی قبله سعدی سرایت
خسته تیغ فراقم سخت مشتاقم به غایت
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/خسته-تیغ-فراقم-سخت-مشتاقم-به-غایت
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)