-
خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زاری
مهربانان روی بر هم وز حسودان برکناری
-
هر که را با دلستانی عیش می افتد زمانی
گو غنیمت دان که دیگر دیر دیر افتد شکاری
-
راحت جانست رفتن با دلارامی به صحرا
عین درمانست گفتن درد دل با غمگساری
-
هر که منظوری ندارد عمر ضایع می گذارد
اختیار اینست دریاب ای که داری اختیاری
-
عیش در عالم نبودی گر نبودی روی زیبا
گر نه گل بودی نخواندی بلبلی بر شاخساری
-
بار بی اندازه دارم بر دل از سودای جانان
آخر ای بی رحم باری از دلی برگیر باری
-
دانی از بهر چه معنی خاک پایت می نباشم
تا تو را ننشیند از من بر دل نازک غباری
-
ور تو را با خاکساری سر به صحبت درنیاید
بر سر راهت بیفتم تا کنی بر من گذاری
-
زندگانی صرف کردن در طلب حیفی نباشد
گر دری خواهد گشودن سهل باشد انتظاری
-
دوستان معذور دارند از جوانمردی و رحمت
گر بنالد دردمندی یا بگرید بی قراری
-
رفتنش دل می رباید گفتنش جان می فزاید
با چنین حسن و لطافت چون کند پرهیزگاری
-
عمر سعدی گر سر آید در حدیث عشق شاید
کو نخواهد ماند بی شک وین بماند یادگاری
خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زاری
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/خوش-بود-یاری-و-یاری-بر-کنار-سبزه-زاری
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)