-
-
درویشی را دیدم که سر بر آستان کعبه همی مالید و میگفت یا غفور یا رحیم تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید
-
درویشی را دیدم که سرش را به آستانه کعبه میمالید و میگفت: ای آمرزنده گناه! ای بخشایشگر! تو میدانی که از انسان بسیار ظالم و بسیار نادان چه کار برمیآید!
-
-
-
عذر تقصیر خدمت آوردم
که ندارم به طاعت استظهار
-
به درگاه تو پوزش از خطاهایم را آوردهام چرا که برای عرضه کردن، هیچ داراییای از اطاعت و عبادت ندارم
-
-
-
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار
-
گناهکاران از گناه خود توبه میکنند و عارفان بخاطر کم بودن عبادتشان، طلب بخشش مینمایند
-
-
-
عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت من بنده امید آورده ام نه طاعت و بدریوزه آمده ام نه بتجارت اصنع بی ما انت اهله
-
عبادت کنندگان پاداش اطاعت و بندگی خود را میخواهند و بازرگانان بهای کالای خود را میطلبند. من که بنده تو هستم، امیدواریم را برایت آوردهام نه بندگی خود را. و به گدایی آمدهام نه برای داد و ستد. خدایا با من آن كن كه لایق بزرگوارى توست (نه آنكه سزاوار من است)
-
-
-
گر کشی ور جرم بخشی روی و سر بر آستانم
بنده را فرمان نباشد هر چه فرمائی برآنم
-
چه مرا بکشی و چه گناهم را ببخشی، در هر صورت سر و صورت خود را به آستانه تو میگذارم. غلام نمیتواند دستوری بدهد، هر دستوری به من بدهی، آن را انجام خواهم داد.
-
-
-
بر در کعبه سائلی دیدم
که همی گفت و میگرستی خوش
-
گدایی را بر در کعبه دیدم که زاری میکرد و زیبا میگفت:
-
-
-
مینگویم که طاعتم بپذیر
قلم عفو بر گناهم کش
-
نمیگویم که عبادتم را بپذیر. فقط گناهم را ببخش (بروی گناهم خط بکش)
-
در اخلاق درویشان حکایت دوم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-اخلاق-درویشان-حکایت-دوم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)