-
یکی از فضلا تعلیم ملک زاده ای همی کردی و ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس نمودی باری پسر از بیطاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند برداشت
-
پدر را دل بهم برآمد استاد را بخواند و گفت پسران آحاد رعیت را چندین جفا و توبیخ روا نمیداری که فرزند مرا سبب چیست گفت سبب آنکه سخن اندیشیده باید گفتن و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی العلوم و پادشاهانرا علی الخصوص
-
بموجب آنکه بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آئینه بافواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد
-
اگر صد ناپسند آید ز درویش
رفیقانش یکی از صد ندانند
-
وگر یک بذله گوید پادشاهی
از اقلیمی باقلیمی رسانند
-
پس واجب آمد معلم پادشه زاده را در تهذیب اخلاق خداوندزادگان انبتهم الله نباتا حسنا اجتهاد از آن بیش کردن که در حق عوام
-
هر که در خردیش ادب نکنند
در بزرگی فلاح ازو برخاست
-
چوب تر را چنانکه خواهی پیچ
نشود خشک جز بآتش راست
-
ملک را حسن تدبیر فقیه و تقریر جواب او موافق رای آمد خلعت و نعمت بخشید و پایه منصب او بلند گردانید
در تأثیر تربیت حکایت سوم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-ت-ثیر-تربیت-حکایت-سوم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)