-
شبی خفته بودم به عزم سفر
پی کاروانی گرفتم سحر
-
که آمد یکی سهمگین باد و گرد
که بر چشم مردم جهان تیره کرد
-
به ره در یکی دختر خانه بود
به معجر غبار از پدر می زدود
-
پدر گفتش ای نازنین چهر من
که داری دل آشفته مهر من
-
نه چندان نشیند در این دیده خاک
که بازش به معجر توان کرد پاک
-
بر این خاک چندان صبا بگذرد
که هر ذره از ما به جایی برد
-
تو را نفس رعنا چو سرکش ستور
دوان می برد تا سر شیب گور
-
اجل ناگهت بگسلاند رکیب
عنان باز نتوان گرفت از نشیب
در توبه و راه صواب حکایت دهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-توبه-و-راه-صواب-حکایت-دهم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)