-
نخست او ارادت به دل در نهاد
پس این بنده بر آستان سرنهاد
-
گر از حق نه توفیق خیری رسد
کی از بنده چیزی به غیری رسد
-
زبان را چه بینی که اقرار داد
ببین تا زبان را که گفتار داد
-
در معرفت دیده آدمی است
که بگشوده بر آسمان و زمی است
-
کیت فهم بودی نشیب و فراز
گر این در نکردی به روی تو باز
-
سر آورد و دست از عدم در وجود
در این جود بنهاد و در وی سجود
-
وگرنه کی از دست جود آمدی
محال است کز سر سجود آمدی
-
به حکمت زبان داد وگوش آفرید
که بشاند صندوق دل را کلید
-
اگر نه زبان قصه برداشتی
کس از سر دل کی خبر داشتی
-
وگر نیستی سعی جاسوس گوش
خبر کی رسیدی به سلطان هوش
-
مرا لفظ شیرین خواننده داد
تو را سمع دراک داننده داد
-
مدام این دو چون حاجبان بر درند
ز سلطان به سلطان خبر می برند
-
چه اندیشی از خود که فعلم نکوست
از این در نگه کن که توفیق اوست
-
برد بوستان بان به ایوان شاه
به نوباوه گل هم ز بستان شاه
در سابقه حکم ازل و توفیق خیر
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-سابقه-حکم-ازل-و-توفیق-خیر
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)