-
یکی ناسزا گفت در وقت جنگ
گریبان دریدند وی را به چنگ
-
قفا خورده گریان وعریان نشست
جهاندیده ای گفتش ای خودپرست
-
چو غنچه گرت بسته بودی دهن
دریده ندیدی چو گل پیرهن
-
سراسیمه گوید سخن بر گزاف
چو طنبور بی مغز بسیار لاف
-
نبینی که آتش زبان است و بس
به آبی توان کشتنش در نفس
-
اگر هست مرد از هنر بهره ور
هنر خود بگوید نه صاحب هنر
-
اگر مشک خالص نداری مگوی
ورت هست خود فاش گردد به بوی
-
به سوگند گفتن که زر مغربی است
چه حاجت محک خود بگوید که چیست
در عالم تربیت حکایت پنجم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-عالم-تربیت-حکایت-پنجم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)