در عشق و جوانی حکایت بیست و یکم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-عشق-و-جوانی-حکایت-بیست-و-یکم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. جوانی پاکباز پاک رو بود

    که با پاکیزه روئی در گرو بود

  2. چنین خواندم که در دریای اعظم

    بگردابی درافتادند با هم

  3. چو ملاح آمدش تا دست گیرد

    مبادا کاندران حالت بمیرد

  4. همی گفت از میان موج و تشویر

    مرا بگذار و دست یار من گیر

  5. در این گفتن جهان بر وی برآشفت

    شنیدندش که جان میداد و میگفت

  6. حدیث عشق از آن بطال مینوش

    که در سختی کند یاری فراموش

  7. چنین کردند یاران زندگانی

    ز کار افتاده بشنو تا بدانی

  8. که سعدی راه و رسم عشقبازی

    چنان داند که در بغداد تازی

  9. دلارامی که داری دل درو بند

    دگر چشم از همه عالم فروبند

  10. اگر مجنون لیلی زنده گشتی

    حدیث عشق از این دفتر نبشتی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)