-
گویند خواجه ای را بنده ای نادر الحسن بود و با وی بسبیل مودت نظری داشت با یکی از دوستان گفت دریغ این بنده با حسن و شمایلی که دارد اگر زبان درازی و بی ادبی نکردی
-
گفت ای برادر چون اقرار دوستی کردی توقع خدمت مدار که چون عاشق و معشوقی در میان آمد مالک و مملوکی برخاست
-
خواجه با بنده پری رخسار
چون درآمد ببازی و خنده
-
نه عجب کو چو خواجه حکم کند
وین کشد بار ناز چون بنده
-
غلام آبکش باید و خشت زن
بود بنده نازنین مشت زن
در عشق و جوانی حکایت دوم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-عشق-و-جوانی-حکایت-دوم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2500 تومان)