در فضیلت قناعت حکایت چهارم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-فضیلت-قناعت-حکایت-چهارم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)

  1. یکی از ملوک عجم طبیبی حاذق به خدمت مصطفی صلی الله علیه و سلم فرستاد سالی در دیار عرب بود و کسی تجربتی پیش او نیاورد و معالجتی از وی در نخواست

  2. پیش پیغمبر علیه السلام آمد و شکایت کرد که مرا برای معالجت اصحاب فرستاده اند و در این مدت کسی التفاتی نکرد تا خدمتی که بر بنده معنیست بجای آورد

  3. رسول علیه السلام گفت این طایفه را طریقی است که تا اشتها غالب نشود چیزی نخورند و هنوز اشتها باقی باشد که دست از طعام بدارند حکیم گفت اینست موجب تندرستی زمین خدمت ببوسید و برفت

  4. سخن آنگه کند حکیم آغاز

    یا سرانگشت سوی لقمه دراز

  5. که ز ناگفتنش خلل زاید

    یا ز ناخوردنش بجان آید

  6. لاجرم حکمتش بود گفتار

    خوردنش تندرستی آرد بار

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)