زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/زهی-رفیق-که-با-چون-تو-سروبالاییست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست

    که از خدای بر او نعمتی و آلاییست

  2. هر آن که با تو دمی یافتست در همه عمر

    نیافتست اگرش بعد از آن تمناییست

  3. هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار

    برای خود نفسی می زند نه بس راییست

  4. نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی

    نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست

  5. مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی

    که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست

  6. به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود

    به اضطرار توان بود اگر شکیباییست

  7. نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست

    شب فراق تو هر شب که هست یلداییست

  8. خلاص بخش خدایا همه اسیران را

    مگر کسی که اسیر کمند زیباییست

  9. حکیم بین که برآورد سر به شیدایی

    حکیم را که دل از دست رفت شیداییست

  10. ولیک عذر توان گفت پای سعدی را

    در این لجم چو فروشد نه اولین پاییست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  • زهی

    زهی
    آفرین . احسنت
    افسوس . آه . دریغا
  • آلاییست

    آلاء
    نعمتها. نیکیها. نیکوئیها (جمع الی)
  • نوروزیست

    نوروز
    روز نو، روز تازه. روز اول فروردین که رسیدن آفتاب به برج حمل است و ابتداء بهار است.
  • کمند

    کمند
    دام و طنابی که در جنگ بر گردن دشمن یا در شکار بر گردن حیوان می انداختند و او را به جانب خود می کشیدند.