زهی

زهی
آفرین . احسنت
افسوس . آه . دریغا
1

کاربردهای زهی

  • دستارچه ای پیشکشش کردم گفت

    وصلم طلبی زهی خیالی که توراست

  • بمرد آخر و نیک نامی ببرد

    زهی زندگانی که نامش نمرد

  • زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست

    که از خدای بر او نعمتی و آلاییست

  • زهی سعادت من کم تو آمدی به سلام

    خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام

  • اگر جنازه سعدی به کوی دوست برآرند

    زهی حیات نکونام و رفتنی به شهادت