-
-
کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت
-
با گذشت زمان، میل رغبت در همه کاهش پیدا میکند بجز در من، که هنوز همان شور عشق نخستین زنده است و بلکه این عشق و میل و خواسته، بیشتر هم شده است.
-
-
-
گرم جواز نباشد به بارگاه قبولت
کجا روم که بمیرم بر آستان عبادت
-
اگر به محضر پذیرش تو، راهی نداشته باشم، به بارگاه حضور چه کس دیگری میتوانم بروم تا بتوانم خود را در آستان عبادت او فنا کنم؟
-
-
-
مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد
که هجر و وصل تو دیدم چه جای موت و اعادت
-
مگر من نباید در روز قیامت حاضر شوم و مورد حسابرسی قرار بگیرم؟! آخر با تجربهی هجران و وصال تو، دیگر جایی برای مردن و دوباره زنده شدن من، باقی نمانده است! (تجربهی دوری تو، برایم همچون مردن بوده است و تجربهی وصال دوبارهات، همچون دوباره زنده شدن. پس من یک بار مردن و زنده شدن را از سر گذراندهام)
-
-
-
شنیدمت که نظر می کنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت
-
به گوشم رسیده است که به حال ناتوانان توجه داری! به امید و دلخوشی آنکه به عیادتم بیایی، دچار تب شدم
-
-
-
گرم به گوشه چشمی شکسته وار ببینی
فلک شوم به بزرگی و مشتری به سعادت
-
اگر تنها با گوشهی چشمی، دست و پا شکسته هم به من توجه کنی، از نظر بزرگی، همچون آسمان خواهم شد و از نظر خوشبختی، همچون سیارهی مشتری
-
-
-
بیایمت که ببینم کدام زهره و یارا
روم که بی تو نشینم کدام صبر و جلادت
-
بیایم که تو را ببینم؟ چنین جرات و جسارت و توانی ندارم! بروم که دور از تو باشم؟ صبر و تحمل و دلاوری این کار را ندارم!
-
-
-
مرا هرآینه روزی تمام کشته ببینی
گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت
-
یک روز من را خواهی دید که کاملا کشته شدهام در حالی که برای عرض ارادت، دست به دامان قاتل خود هستم.
-
-
-
اگر جنازه سعدی به کوی دوست برآرند
زهی حیات نکونام و رفتنی به شهادت
-
اگر جنازهی سعدی را از کوی دوست بگذرانند، آفرین بر من باشد که با نام نیک زندگی کردم و با شهادت از دنیا رفتم.
-
کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/کهن-شود-همه-کس-را-به-روزگار-ارادت
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
ارادت-ارادت
- ارادت
- خواستن
- خواست ،میل، قصد
- علاقه مندی، سرسپردگی مرید به مرشد
- دوستی از روی اخلاص و بی ریایی
وصل
- وصال
- وصل
- رسیدن به معشوق
- وصال نزد سالکان، مقام وحدت است. وصال نزد عرفا، مرادف با وَصْل و اتصال است.
هجر
- هجران
- هجر
- جدایی، دوری
موت
- موت
- مرگ، مردن
اعادت
- اعادت
- اعاده
- بازگفتن، از سر گرفتن
- بازگردانیدن
- برگشتن
مشتری
- مشتری
- ستاره ای از سیارات فلک ششم که آن رابه فارسی برجیس نامند. آن را سعد اکبر و قاضی فلک هم میگویند
- خریدار، خواستار
فلک
- فلک
- آسمان، سپهر، گردون
- فلکه ، چوبی که در وسط آن ریسمان کوتاهی بسته شده بود که پای مجرم را در آن می بستند و می زدند.
زهره
- زَهره
- کیسه صفرا
- مایع زرد رنگ و تلخ موجود در کیسة صفرا
- دل و جرأت
جلادت
- جلادت
- چابکی، دلاوری
زهی
- زهی
- آفرین . احسنت
- افسوس . آه . دریغا