-
-
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می دهد از حال نهانم
-
بدون اینکه از عشق تو سخنی گفته باشم، رنگ چهرهام، حالت درونیام را بازگو میکند.
-
-
-
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیانست چه حاجت به بیانم
-
گاهی با خود میگویم که بهتر از پریشان حالیم گریه کنم؛ باز به خود پاسخ میدهم که حالم آشکار است، چه نیازی به گفتن است؟
-
-
-
هیچم از دنیی و عقبی نبرد گوشه خاطر
که به دیدار تو شغلست و فراغ از دو جهانم
-
از آنچه که در دنیا و آخرت هست، هیچ چیزی نمیتواند اندکی از فکر من را به خود مشغول کند. چرا که به دیدن تو مشغول هستم و از هر دو جهان فارغم.
-
-
-
گر چنانست که روی من مسکین گدا را
به در غیر ببینی ز در خویش برانم
-
اگر اینگونه باشد که یک روز چهرهی من فقیر بینوا را (برای گدایی) جلوی درِ دیگران ببینی، من را از درگاه خود دور کن (من هرگز از دیگری جز تو، تمنا نخواهم داشت)
-
-
-
من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم
-
من به فکر این هستم که جانم را قربانی تو کنم نه اینکه خودم را از بند تو رهایی ببخشم
-
-
-
گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم
-
اگر تو شیرین زمانه هستی، نگاهی هم به من کن چرا که در اثر دیوانگی عشق تو، من هم به فرهاد زمانه تبدیل شدهام.
-
-
-
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم
-
نه من میتوانم دوری تو را تحمل کنم و نه تو به فکر نزدیکی به من هستی. اما من به صبوری رضا دادم چرا که راه چارهای جز این بلد نیستم.
-
-
-
من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم
که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم
-
من همان روزی که راه عشق تو را در پیش گرفتم به خودم گفتم که تا زمانی که جانم را در این کار از دست ندهم، به محبوب نخواهم رسید.
-
-
-
درم از دیده چکانست به یاد لب لعلت
نگهی باز به من کن که بسی در بچکانم
-
به یاد لبان سرخ رنگت، از چشمانم مروارید میچکد. باز هم به من نگاه کن تا مرواریدهای بسیاری در پایت بریزم.
-
-
-
سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم
که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم
-
گفتارم را در نیمهی آن قطع کردم چرا که نگاه کردم و دیدم که عمرم به پایان میرسد ولی سخنم تمام نمیشود.
-
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/سخن-عشق-تو-بی-آن-که-برآید-به-زبانم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
دانلود متن شعر زیبای سعدی
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
کمندت
- کمند
- دام و طنابی که در جنگ بر گردن دشمن یا در شکار بر گردن حیوان می انداختند و او را به جانب خود می کشیدند.
لعلت
- لعل
- از سنگ های گرانبها به رنگ سرخ
در
- دُرّ
- لولو
- مروارید
- نوعی جواهر است به شکل کروی که در داخل صدفها تشکیل میشود. در قدیم تصور براین بوده که با چکیدن قطره باران به درون صدفی که در سطح دریا دهان بازکرده، مروارید پرورش مییابد
- دُر (جمع آن=دُرَر)، مروارید درشت است