-
شراب از دست خوبان سلسبیلست
و گر خود خون میخواران سبیلست
-
نمی دانم رطب را چاشنی چیست
همی بینم که خرما بر نخیلست
-
نه وسمست آن به دلبندی خضیبست
نه سرمست آن به جادویی کحیلست
-
سرانگشتان صاحب دل فریبش
نه در حنا که در خون قتیلست
-
الا ای کاروان محمل برانید
که ما را بند بر پای رحیلست
-
هر آن شب در فراق روی لیلی
که بر مجنون رود لیلی طویلست
-
کمندش می دواند پای مشتاق
بیابان را نپرسد چند میلست
-
چو مور افتان و خیزان رفت باید
و گر خود ره به زیر پای پیلست
-
حبیب آن جا که دستی برفشاند
محب ار سر نیفشاند بخیلست
-
ز ما گر طاعت آید شرمساریم
و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست
-
بدیل دوستان گیرند و یاران
ولیکن شاهد ما بی بدیلست
-
سخن بیرون مگوی از عشق سعدی
سخن عشقست و دیگر قال و قیلست
شراب از دست خوبان سلسبیلست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/شراب-از-دست-خوبان-سلسبیلست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)