-
-
شرف نفس به جودست و کرامت به سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود
-
بزرگی و ارزش وجود انسان با بخشندگیاش مشخص میشود و بزرگواری او از فروتنیاش (در برابر معبود) معلوم میگردد. هر کسی که این دو خصلت (بخشندگی و فروتنی) را ندارد، نبودنش بهتر از بودنش است.
-
-
-
ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش
که محالست در این مرحله امکان خلود
-
ای کسی که در ناز و نعمت و خوشی در جهان زندگی میکنی! به خودت مغرور نباش چرا که غیر ممکن است کسی در این مرحله (حیات دنیوی) به زندگی جاویدان دست پیدا کند.
-
-
-
وی که در شدت فقری و پریشانی حال
صبر کن کاین دو سه روزی به سرآید معدود
-
و ای کسی که در اوج بینوایی و فقر و ناراحتی بسر میبری! صبر داشته باش چرا که این وضعیت ناگوار بیشتر از دو سه روز ادامه پیدا نمیکند و پس از چند روز انگشت شمار به پایان میرسد.
-
-
-
خاک راهی که برو می گذری ساکن باش
که عیونست و جفونست و خدودست و قدود
-
در برابر خاک راهی که از روی آن عبور میکنی خاموش باش چرا که این خاک از چشمها و پلکها و گونهها و اندام مردگان تشکیل شده است.
-
-
-
این همان چشمه خورشید جهان افروزست
که همی تافت بر آرامگه عاد و ثمود
-
این همان قرص خورشید درخشانی است که زمانی بر مقر قوم عاد و ثمود میتابیده است.
-
-
-
خاک مصر طرب انگیز نبینی که همان
خاک مصرست ولی بر سر فرعون و جنود
-
آیا متوجه نیستی که این خاک مصر نشاط آور، همان خاک مصر باستانی است اما این بار بر سر فرعون و سپاهیانش قرار گرفته است؟
-
-
-
دنیی آن قدر ندارد که بدو رشک برند
ای برادر که نه محسود بماند نه حسود
-
ای برادر! دنیا آنقدر ارزش ندارد که حسرتش را بخورند. چرا که نه کسی که حسادت میورزد باقی میماند و نه کسی که مورد حسد واقع شده است.
-
-
-
قیمت خود به مناهی و ملاهی مشکن
گرت ایمان درستست به روز موعود
-
اگر صادقانه به روز قیامت عقیده داری ارزش خودت را با کارهای نهی شده و لهو لعب پایین نیاور
-
-
-
دست حاجت که بری پیش خداوندی بر
که کریمست و رحیمست و غفورست و ودود
-
اگر میخواهی دست نیاز به سوی کسی دراز کنی، آن را پیش خداوندی دراز کن که بخشنده است و بخشایشگر است و آمرزنده است و یاور است.
-
-
-
از ثری تا به ثریا به عبودیت او
همه در ذکر و مناجات و قیامند و قعود
-
از زمین تا آسمان، هر چه که در دنیا وجود دارند، همگی در حال ذکر و مناجات و نشست و برخاست برای پرستش او هستند.
-
-
-
کرمش نامتناهی نعمش بی پایان
هیچ خواهنده ازین در نرود بی مقصود
-
بخشندگیاش پایانی ندارد و نعمتهایش بیاندازه زیاد هستند. هیچ درخواست کنندهای بدون اینکه به خواستهاش برسد (دست خالی)، از این درگاه بیرون نخواهد رفت.
-
-
-
پند سعدی که کلید در گنج سعد است
نتواند که به جای آورد الا مسعود
-
تنها مسعود و شخص سعادتمند میتواند به پند و اندرز سعدی که همچون کلیدی برای گنجینه سعادت است، عمل کند.
-
شرف نفس به جودست و کرامت به سجود
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/شرف-نفس-به-جودست-و-کرامت-به-سجود
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
دانلود متن شعر زیبای سعدی
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
جودست
- جود
- کرم، سخاوت، بخشندگی
غره
- غره
- مغرور
خلود
- خلود
- همیشه بودن، جاوید بودن
معدود
- معدود
- انگشت شمار، کم
عیونست
- عیون
- جمع عین، چشمها
جفونست
- جُفون
- جمع جفن، پلکهای چشم
خدودست
- خدود
- جمع خد، رخسارهها
قدود
- قدود
- جمع قد، قدرها و اندازهها، هیکلها
عاد
- عاد
- قومی که پیامبرشان هود (ع ) بود. این قوم از نسل عادبن نوح بودند. به دلیل نافرمانی از دستورات خداوند، با طوفان باد هلاک شدند.
ثمود
- ثمود
- نام یکی از قبائل قدیمی عرب که صالح (ع) پیامبر ایشان بود و آنان را به پرستش خداوند دعوت کرد. او به عنوان معجزه، شتری را ازتخته سنگها بیرون آورد، اما قوم ثمود در پرستش بتان اصرار داشتند و پای آن شتر را قطع کردند. سرانجام،ایشان باعذاب خداوند کشته شدند
چشمه خورشید
- چشمه خورشید
- قرص خورشید
جهان افروزست
- جهان افروز
- روشن کننده ٔ جهان
جنود
- جنود
- جمع جند، یاریگران و سپاهیان
طرب
- طرب
- شادمانی
ملاهی
- ملاهی
- جمع ملهی، آلات و ادوات لهو و لعب و بازی
مناهی
- مناهی
- جمع منهی و منهیه - چیرها و کارهای نهی شده، گناهان
ودود
- ودود
- دوست
ثریا
- ثریا
- پروین
- خوشه پروین یا ثریا، دسته ای ستاره در آسمان که در گذشته به آن هفت خواهر هم میگفتند چرا که به طور معمول فقط هفت ستاره از بیش از دویست ستاره شناخته شده آن، با چشم غیر مسلح قابل دیدن هستند
ثری
- ثری
- زمین، خاک نمناک
قیامند
- قیام
- ایستادن
قعود
- قعود
- نشستن