کاربردهای جود
-
چو دشمن کرم بیند و لطف و جود
نیاید دگر خبث از او در وجود
-
گر او می برد پیش آتش سجود
تو واپس چرا می بری دست جود
-
کاهلم من سایه خسپم در وجود
خفتم اندر سایه این فضل و جود
-
چون زمین را پا نباشد جود تو
ابر را راند به سوی او دوتو
-
شرف نفس به جودست و کرامت به سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود
-
توانا توئی قطره ای جود کن
مرا نیز شاداب و خشنود کن
-
اگر قدرت جودست و گر قوت سجود توانگران را به میسر شود که مال مزکا دارند و جامه پاک و عرض مصون و دل فارغ و قوت طاعت در لقمه لطیفست و صحت عبادت در کسوت نظیف
-
پدر بجای پسر هرگز این کرم نکند
که دست جود تو با خاندان آدم کرد
-
آفریننده خزاین جود
مبدع و آفریدگار وجود
-
قحط جود است آبروی خود نمی باید فروخت
باده و گل از بهای خرقه می باید خرید