-
-
عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن
با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن
-
عشقبازی چیشت؟ عشقبازی از دست دادن سر در پیشگاه پای محبوب است چرا که نمیتوان با داشتن سر (کنایه از عقلورزیدن) در کوی دوست عشقبازی کرد
-
-
-
آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن
توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختن
-
از بس در خلوت عود سوزاندم، آتش به جانم افتاده است. از پنهانی عشقبازی کردن پشیمان هستم.
-
-
-
اسب در میدان رسوایی جهانم مردوار
بیش ازین در خانه نتوان گوی و چوگان باختن
-
مثل یک مرد، در میدان رسوایی، اسب میرانم. دیگر بیشتر از این نمیتوانم در خانه گوی و چوگان بازی کنم.
-
-
-
پاکبازان طریقت را صفت دانی که چیست
بر بساط نرد عشق اول ندب جان باختن
-
آیا میدانی که نشانه پاکبازان طریقت چیست؟ نشانه آنها این است که در هفت دست اول بازی عشق (که قماری همانند بازی نرد است)، جان خود را میبازند.
-
-
-
زاهدی بر باد الا مال و منصب دادنست
عاشقی در ششدر لا کفر و ایمان باختن
-
زاهدی چیزی بغیر از ازدست دادن مال و مقام است. (زاهدی) عشقبازی کردن در بنبستی است که نه میتوانی کفر بورزی و نه ایمان
-
-
-
بر کفی جام شریعت بر کفی سندان عشق
هر هوسناکی نداند جام و سندان باختن
-
در کف یک دست جام دین قرار دارد و در دست دیگر سندان عشق؛ هر هوسبازی بلد نیست که چگونه هم جام دین و هم سندان عشق را از دست بدهد.
-
-
-
سعدیا صاحبدلان شطرنج وحدت باختند
رو تماشا کن که نتوانی چو ایشان باختن
-
ای سعدی! صاحبدلان بازی شطرنج وحدت را بازی کردند. برو بازی آنان را تماشا کن چرا که نمیتوانی همانند آنان بازی کنی
-
عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/عشقبازی-چیست-سر-در-پای-جانان-باختن
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
چوگان
- چوگان
- چوبی که دستة آن راست و باریک و سرش اندکی پهن و خمیده است و با آن در بازی چوگان ، گوی را زنند.
طریقت
- طریقت
- روش، سیرت
- مسلک
- سیرت اهل سلوک
ندب
- نَدَب
- گرو و شرط بندی در قمار و تیراندازی
- جا و اثر زخم
- هفت نوبت (هفت دست) بازی نرد
ششدر
- ششدر
- در بازی نرد چنان است که یکی از بازیکنان ، شش خانه مقابل مهره های حریف را گرفته باشد و او نتواند مهره های خود را حرکت دهد
- بسته بودن راه خروج و نجات
جام
- جام
- پیاله آبخوری، پیاله شرابخوری
- آیینه شیشهای، شیشههای رنگی
- جام جم: جام گیتی نما، جام جهان نما. جامی که جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی اختراع کرد و در آن اوضاع جهان را مشاهده می کرد، این جام بعدها به کیخسرو و دارا رسید. در عرفان از این جام به دل تعبیر می شود.
سندان
- سندان
- ابزار آهنی ضخیم که آهنگران آهن را روی آن گذاشته و با پُتک می کوبند
- تکه آهن زیر کوبة در