-
-
من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
-
من از عشق تو، طاقت آن را ندارم که بی تو بنشینم. نمیتوانم که شخص دیگری را جایگزین تو کنم.
-
-
-
بپرس حال من آخر چو بگذری روزی
که چون همی گذرد روزگار مسکینم
-
اگر روزی از اینجا گذشتی، حال من را جویا شو و بپرس که چگونه روزگار بیچارهام سپری میشود.
-
-
-
من اهل دوزخم ار بی تو زنده خواهم شد
که در بهشت نیارد خدای غمگینم
-
اگر من در روز قیامت بدون تو زنده شوم، به جهنم خواهم رفت چراکه خداوند من را با این اندوهی که دارم به بهشت راه نمیدهد.
-
-
-
ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
که بی وجود شریفت جهان نمی بینم
-
نمیدانم که چه به تو بگویم که تو مانند دو چشمان من هستی، که بدون وجود عزیز تو، چیزی را در دنیا نمیبینم.
-
-
-
چو روی دوست نبینی جهان ندیدن به
شب فراق منه شمع پیش بالینم
-
هنگامی که صورت دوست را نمیبینی، همان بهتر که اصلا دنیا را نبینی. در شب فراق و دوری، شمع در کنار بالین من نگذار (که نمیخواهم چیزی را ببینم بنابراین به نور شمع نیازی ندارم)
-
-
-
ضرورتست که عهد وفا به سر برمت
و گر جفا به سر آید هزار چندینم
-
لازم است که پیمان عهد و وفاداری با تو را نگه دارم. حتی اگر هزار برابر این، بر سر من بلا ببارد.
-
-
-
نه هاونم که بنالم بکوفتی از یار
چو دیگ بر سر آتش نشان که بنشینم
-
من همانند هاون نیستم که با کوبیدن یار، بنالم. همانند دیگ من را بالای آتش بگذار که آنجا خواهم نشست (و تحمل خواهم کرد)
-
-
-
بگرد بر سرم ای آسیای دور زمان
به هر جفا که توانی که سنگ زیرینم
-
ای روزگار، همانند آسیاب روی سر من بگرد و هر بلایی که میتوانی بر سرم بیاور که من همانند سنگ زیرین آسیاب (پر طاقت) هستم.
-
-
-
چو بلبل آمدمت تا چو گل ثنا گویم
چو لاله لال بکردی زبان تحسینم
-
همانند بلبل به پیشت آمدم تا ستایشگری تو را همچون گل بگویم. همانند لاله، نگذاشتی که من تحسین تو را بگویم و من را لال کردی.
-
-
-
مرا پلنگ به سرپنجه ای نگار نکشت
تو می کشی به سرپنجه نگارینم
-
ای نگار! پلنگ نتوانست که با پنجههای خود من را بکشد. اما تو با سرانگشتان آرایش شدهات، من را میکشی.
-
-
-
چو ناف آهو خونم بسوخت در دل تنگ
برفت در همه آفاق بوی مشکینم
-
همانند نافه آهو، خونم در دل تنگم سوخت و بوی خوش من در همه دنیا پراکنده شد.
-
-
-
هنر بیار و زبان آوری مکن سعدی
چه حاجتست بگوید شکر که شیرینم
-
ای سعدی! هنر خود را نشان بده و اینقدر چربزبانی نکن. شکر چه نیازی دارد که بگوید که شیرین است؟
-
من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/من-از-تو-صبر-ندارم-که-بی-تو-بنشینم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
نگار
- نگار
- نقش، تصویر، نگاشته، آرایش، آب و رنگ
- بت، صنم
- کنایه از معشوق