-
من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود
سر نه چیزست که شایسته پای تو بود
-
خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر
وین نباشد مگر آن وقت که رای تو بود
-
ذره ای در همه اجزای من مسکین نیست
که نه آن ذره معلق به هوای تو بود
-
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس می نپسندم که به جای تو بود
-
به وفای تو که گر خشت زنند از گل من
همچنان در دل من مهر و وفای تو بود
-
غایت آنست که ما در سر کار تو رویم
مرگ ما باک نباشد چو بقای تو بود
-
من پروانه صفت پیش تو ای شمع چگل
گر بسوزم گنه من نه خطای تو بود
-
عجبست آن که تو را دید و حدیث تو شنید
که همه عمر نه مشتاق لقای تو بود
-
خوش بود ناله دلسوختگان از سر درد
خاصه دردی که به امید دوای تو بود
-
ملک دنیا همه با همت سعدی هیچست
پادشاهیش همین بس که گدای تو بود
من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/من-چه-در-پای-تو-ریزم-که-خورای-تو-بود
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
چگل
- چِگِل
- نام شهریست از ترکستان که مردم آنجا بغایت خوش رو می باشند، و در تیراندازی عدیل و نظیر ندارند.