-
هر که نامهربان بود یارش
واجبست احتمال آزارش
-
طاقت رفتنم نمی ماند
چون نظر می کنم به رفتارش
-
وز سخن گفتنش چنان مستم
که ندانم جواب گفتارش
-
کشته تیر عشق زنده کند
گر به سر بگذرد دگربارش
-
هر چه زان تلختر بخواهد گفت
گو بگو از لب شکربارش
-
عشق پوشیده بود و صبر نماند
پرده برداشتم ز اسرارش
-
وه که گر من به خدمتش برسم
خود چه خدمت کنم به مقدارش
-
بیم دیوانگیست مردم را
ز آمدن رفتن پری وارش
-
کاش بیرون نیامدی سلطان
تا ندیدی گدای بازارش
-
سعدیا روی دوست نادیدن
به که دیدن میان اغیارش
هر که نامهربان بود یارش
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/هر-که-نامهربان-بود-یارش
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)