-
کدام کس به تو ماند که گویمت که چنویی
ز هر که در نظر آید گذشته ای به نکویی
-
لطیف جوهر و جانی غریب قامت و شکلی
نظیف جامه و جسمی بدیع صورت و خویی
-
هزار دیده چو پروانه بر جمال تو عاشق
غلام مجلس آنم که شمع مجلس اویی
-
ندیدم آبی و خاکی بدین لطافت و پاکی
تو آب چشمه حیوان و خاک غالیه بویی
-
تو را که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت
تو حال تشنه ندانی که بر کناره جویی
-
صبای روضه رضوان ندانمت که چه بادی
نسیم وعده جانان ندانمت که چه بویی
-
اگر من از دل یک تو برآورم دم عشقی
عجب مدار که آتش درافتدم به دوتویی
-
به کس مگوی که پایم به سنگ عشق برآمد
که عیب گیرد و گوید چرا به فرق نپویی
-
دلی دو دست نگیرد دو مهر دل نپذیرد
اگر موافق اویی به ترک خویش بگویی
-
کنونم آب حیاتی به حلق تشنه فروکن
نه آنگهی که بمیرم به آب دیده بشویی
-
به اختیار تو سعدی چه التماس برآید
گر او مراد نبخشد تو کیستی که بجویی
کدام کس به تو ماند که گویمت که چنویی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/کدام-کس-به-تو-ماند-که-گویمت-که-چنویی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)