که می رود به شفاعت که دوست بازآرد
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/که-می-رود-به-شفاعت-که-دوست-بازآرد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. که می رود به شفاعت که دوست بازآرد

    که عیش خلوت بی او کدورتی دارد

  2. که را مجال سخن گفتنست به حضرت او

    مگر نسیم صبا کاین پیام بگذارد

  3. ستیزه بردن با دوستان همین مثلست

    که تشنه چشمه حیوان به گل بینبارد

  4. مرا که گفت دل از یار مهربان بردار

    به اعتماد صبوری که شوق نگذارد

  5. که گفت هر چه ببینی ز خاطرت برود

    مرا تمام یقین شد که سهو پندارد

  6. حرام باد بر آن کس نشست با معشوق

    که از سر همه برخاستن نمی یارد

  7. درست ناید از آن مدعی حقیقت عشق

    که در مواجهه تیغش زنند و سر خارد

  8. به کام دشمنم ای دوست این چنین مگذار

    کس این کند که دل دوستان بیازارد

  9. بیا که در قدمت اوفتم و گر بکشی

    نمیرد آن که به دست تو روح بسپارد

  10. حکایت شب هجران که بازداند گفت

    مگر کسی که چو سعدی ستاره بشمارد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)