گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/گفتم-مگر-به-خواب-ببینم-خیال-دوست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (2500 تومان)

  1. گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست

    اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست

    با خود می‌گفتم که شاید تنها در خواب بتوانم تصویری از دوست را ببینم. اینک در هنگام صبح، نگاهم به جمال دوست افتاده است.

  2. مردم هلال عید بدیدند و پیش ما

    عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست

    مردم هلال ماه را که نشانی از آمدن عید رمضان است، دیدند و برای ما، عید با دیدن آن ابروی کمانی شکل دوست که همچون هلال ماه است، آمده است.

  3. ما را دگر به سرو بلند التفات نیست

    از دوستی قامت بااعتدال دوست

    ما دیگر به سبب دوستی با یار خوش قد و بالای خود،  به سرو بلند بالا توجهی نخواهیم کرد

  4. زان بیخودم که عاشق صادق نباشدش

    پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست

    به این دلیل از خود بیخود هستم و حال خودم را نمی‌فهمم که کسی که صادقانه عاشق است، از بس به فکر دوست است، دیگر توجهی به نفس و وجود خودش ندارد.

  5. ای خواب گرد دیده سعدی دگر مگرد

    یا دیده جای خواب بود یا خیال دوست

    ای خواب! دیگر در اطراف چشمان سعدی پیدایت نشود! چرا که چشم یا جای خواب است و یا جای خیال دوست.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (2500 تومان)