-
یاد می داری که با من جنگ در سر داشتی
رای رای توست خواهی جنگ خواهی آشتی
-
نیک بد کردی شکستن عهد یار مهربان
این بتر کردی که بد کردی و نیک انگاشتی
-
دوستان دشمن گرفتن هرگزت عادت نبود
جز در این نوبت که دشمن دوست می پنداشتی
-
خاطرم نگذاشت یک ساعت که بدمهری کنم
گر چه دانستم که پاک از خاطرم بگذاشتی
-
همچنانت ناخن رنگین گواهی می دهد
بر سرانگشتان که در خون عزیزان داشتی
-
تا تو برگشتی نیامد هیچ خلق اندر نظر
کز خیالت شحنه ای بر ناظرم بگماشتی
-
هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
سر نهادن به در آن موضع که تیغ افراشتی
-
هر دم از شاخ زبانم میوه ای تر می رسد
بوستان ها رست از آن تخمم که در دل کاشتی
-
سعدی از عقبی و دنیا روی در دیوار کرد
تا تو در دیوار فکرش نقش خود بنگاشتی
یاد می داری که با من جنگ در سر داشتی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/یاد-می-داری-که-با-من-جنگ-در-سر-داشتی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)