-
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار
-
گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ
بیند خطای خویش و نبیند خطای یار
-
یار از برای نفس گرفتن طریق نیست
ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار
-
یاران شنیده ام که بیابان گرفته اند
بی طاقت از ملامت خلق و جفای یار
-
من ره نمی برم مگر آن جا که کوی دوست
من سر نمی نهم مگر آن جا که پای یار
-
گفتی هوای باغ در ایام گل خوشست
ما را به در نمی رود از سر هوای یار
-
بستان بی مشاهده دیدن مجاهدست
ور صد درخت گل بنشانی به جای یار
-
ای باد اگر به گلشن روحانیان روی
یار قدیم را برسانی دعای یار
-
ما را از درد عشق تو با کس حدیث نیست
هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
-
هر کس میان جمعی و سعدی و گوشه ای
بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/یار-آن-بود-که-صبر-کند-بر-جفای-یار
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)