-
سایه شدم و صدا کردم
-
کو مرز پریدن ها دیدن ها کو اوج نه من دره او
-
و ندا آمد لب بسته بپو
-
مرغی رفت تنها بود پر شد جام شگفت
-
و ندا آمد بر تو گوارا باد تنهایی تنها باد
-
دستم در کوه سحر او می چید او می چید
-
و ندا آمد و هجومی از خورشید
-
از صخره شدم بالا در هر گام دنیایی تنهاتر زیباتر
-
و ندا آمد بالاتر بالاتر
-
آوازی از ره دور جنگل ها می خوانند
-
و ندا آمد خلوت ها می ایند
-
وشیاری ز هراس
-
و ندا آمد یادی بود پیدا شد پهنه چه زیبا شد
-
او آمد پرده ز هم وا باید درها ها و ندا آمد پرها هم