-
کاج های زیادی بلند
-
زاغ های زیادی سیاه
-
آسمان به اندازه آبی
-
سنگچین ها تماشا تجرد
-
کوچه باغ فرارفته تا هیچ
-
ناودان مزین به گنجشک
-
آفتاب صریح
-
خاک خشنود
-
چشم تا کار می کرد
-
هوش پاییز بود
-
ای عجیب قشنگ
-
با نگاهی پر از لفظ مرطوب
-
مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ
-
چشم هایی شبیه حیای مشباک
-
پلک های مردد
-
مثل انگشت های پریشان خواب مسافر
-
زیر بیداری بیدهای لب رود
-
انس
-
مثل یک مشت خاکستر محرمانه
-
روی گرمای ادراک پاشیده
-
فکر
-
آهسته بود
-
آرزو دور بود
-
مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند
-
در کجاهای پاییزهایی که خواهند آمد
-
یک دهان مشجر
-
از سفرهای خوب
-
حرف خواهد زد