-
در هوای دوگانگی تازگی چهره ها پژمرد
-
بیایید از سایه روشن برویم
-
بر لب شبنم بایستیم در برگ فرود اییم
-
و اگر جا پایی دیدیم مسافر کهن را از پی برویم
-
برگردیم و نهراسیم درایوان آن روزگاران نوشابه جادو سر کشیم
-
شب بوی ترانه ببوییم چهره خود گم کنیم
-
از روزن آن سوها بنگریم در به نوازش خطر بگشاییم
-
خود روی دلهره پرپر کنیم
-
نیاویزیم نه به بند گریز نه به دامان پناه
-
نشتابیم نه به سوی روشن نزدیک نه به سمت مبهم دور
-
عطش را بنشانیم پس به چشمه رویم
-
دم صبح دشمن را بشناسیم و به خورشید اشاره کنیم
-
ماندیم در برابر هیچ خم شدیم در برابر هیچ پس نماز ما در را نشکنیم
-
برخیزیم و دعا کنیم
-
لب ما شیار عطر خاموشی باد
-
نزدیک ما شب بی دردی است دوری کنیم
-
کنار ما ریشه بی شوری است برکنیم
-
و نلرزیم پا در لجن نهیم مرداب را ب ه تپش دراییم
-
آتش را بشویم نی زار همهمه را خاکستر کنیم
-
قطره را بشویم دریا را نوسان اییم
-
و این نسیم بوزیم و جاودان بوزیم
-
و این خزنده خم شویم و بیناخم شویم
-
و این گودال فرود اییم و بی پروا فرود اییم
-
بر خود خیمه زنیم سایبان آرامش ما ماییم
-
ماوزش صخره ایم ما صخره وزنده ایم
-
ما شب گامیم ما گام شبانه ایم
-
پروازیم و چشم به راه پرنده ایم
-
تراوش آبیم و در انتظار سبوییم
-
در میوه چینی بی گاه رویا را نارس چیدند و تردید از رسیدگی پوسید
-
بیایید از شوره زار خوب و بد برویم
-
چون جویبار ایینه روان باشیم به درخت درخت راپاسخ دهیم
-
و دو کران خود را هر لحظه بیافرینیم هر لحظه رها سازیم
-
برویم برویم و بیکرانی را زمزمه کنیم