حوالت

حوالت
چیزی که به کسی واگذار شود
سپردن
1

کاربردهای حوالت

  • زین در کجا رویم که ما را به خاک او

    و او را به خون ما که بریزد حوالتست

  • رهی زن که صوفی به حالت رود

    به مستی وصلش حوالت رود