دورباش

دورباش
کلمه ای که فراشان پیشاپیش پادشاهی یا زنان حرم او می گفته اند تا عابرین از معبر او دور شوند
نوعی نیزه
1

کاربردهای دورباش

  • برآورد از جگر آهی چنان سرد

    که گفتی دور باشی بر جگر خورد