سرانداختن

سرانداختن
سراندازی
مستی کردن به خرام و ناز
سر نهادن . برای بریده شدن، سر را به زمین گذاشتن
1

کاربردهای سرانداختن

  • چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش

    که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم