صلاح

صلاح
نیکی، مصلحت، بسامانی
شایستگی، اهلیت
نیک شدن، اصلاح شدن
1

کاربردهای صلاح

  • صلاح از ما چه می جویی که مستان را صلا گفتیم

    به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم

  • برآن باش تا هرچه نیت کنی

    نظر در صلاح رعیت کنی

  • یکی از وزرا بر زیردستان رحمت آوردی و صلاح همگنان را بخیر توسط کردی اتفاقا بخطاب ملک گرفتار آمد همگنان در استخلاص او سعی کردند و موکلان در معاقبتش ملاطفت نمودند و بزرگان ذکر سیرت خوبش بافواه بگفتند تا ملک از سر عتاب او در گذشت صاحبدلی بر این اطلاع یافت و گفت