عم

عَمّ
عمو، برادر پدر
1

کاربردهای عم

  • پارسازاده ای را نعمت بیکران از ترکه عمان بدست افتاد فسق و فجور آغاز کرد و مبذری پیشه گرفت فی الجمله نماند از سایر معاصی منکری که نکرد و مسکری که نخورد