فروگذاشتن

فروگذاشتن
ضایع کردن
ترک کردن، رها کردن
روان کردن، گذرانیدن، طی کردن
آویختن
فراموش کردن
1

کاربردهای فروگذاشتن

  • صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل

    جانب عشق عزیز است فرومگذارش