-
-
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
-
بلبل همهاش با این فکر خوش است که گل با او دوست شده است، و گل در فکر این است که چگونه برای بلبل عشوهگری کند.
-
-
-
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
-
رسم دلربایی فقط این نیست که عاشق را بکشند و آزار دهند، آقا و سرور کسی است که در غم خدمتکار خود باشد.
-
-
-
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
-
از حرص اینکه سفال گلی بازار لعل را خراب کرده است، جا دارد که از دل (که همچون لعل است)، خون فواره کند.
-
-
-
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
-
ار برکت وجود گل است که بلبل سخنوری را یاد گرفت وگرنه، این همه شعر و ترانه در منقار او جا نگرفته بود.
-
-
-
ای که در کوچه معشوقه ما می گذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
-
ای کسی که از کوچه معشوقه ما عبور میکنی! مواظب باش که دیوار آن کوچه سر را میشکند.
-
-
-
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
-
آن عزیزی که به سفر رفته است و صد کاروان دل، به همراه او به سفر رفته است، هرکجا هست، خدایا او را سلامت بدار.
-
-
-
صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرومگذارش
-
ای دل! اگرچه از زمانی که با محافظه کاری همراه شدهای و از تنش دوری کردهای و به دنبال آرامش هستی، به تو دارد خوش میگذرد، اما هوای عشق را داشته باش و آن را فراموش نکن، که عشق چیز گرانقدر و کمیابی است.
-
-
-
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش
-
اینگونه که صوفی سرمست کلاهش را کج کرده است (به خود مغرور شده است)، پس از خوردن دو جام دیگر، دستارش در هم پیچیده خواهد شد. (دچار گرفتاری خواهد شد).
-
-
-
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش
-
دل حافظ به دیدار تو عادت کرده بود. او با وصال نازپرورده شده است، (با دوریات) او را آزار نده.
-
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/فکر-بلبل-همه-آن-است-که-گل-شد-یارش
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
عشوه
- عشوه
- وعده دروغ، فریب
- ناز و کرشمه
خزف
- خزف
- سفال، سفالینه، هرچیز گِلی که در آتش پخته شده باشد.
تغابن
- تغابن
- به یکدیگر ضرر رساندن در معامله
- افسوس خوردن
فیض
- فیض
- بخشش
- برکت
عافیتت
- عافیت
- سلامتی و تندرستی
- رستگاری
- پارسایی
- محافظهکاری
صحبت
- صحبت
- دوستی، نشست و برخاست، همنشینی، همراهی
عزیز
- عزیز
- گرامی، ارجمند، بزرگوار
- نادر، کمیاب
فرومگذارش
- فروگذاشتن
- ضایع کردن
- ترک کردن، رها کردن
- روان کردن، گذرانیدن، طی کردن
- آویختن
- فراموش کردن