کاربردهای صحبت
-
صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است
-
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
-
صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرومگذارش
-
سری به صحبت بیچارگان فرود آور
همین قدر که ببوسند خاک پایی را
-
دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی یکی ضعیف بود که هر به دو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی
-
دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت
وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم
-
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
-
در صحبت تو پاک مرا تار و پود سوخت
شاد آن گلی که خار و خسش نیست در جوار
-
رود روز و شب در بیابان و کوه
ز صحبت گریزان ز مردم ستوه
-
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبوده ست خود آشنایی
-
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رایی
-
یکی از وزرا معزول شد و بحلقه درویشان درآمد برکت صحبت ایشان در وی اثر کرد و جمعیت خاطرش دست داد ملک بار دیگر بر او دل خوش کرد و عمل فرمود قبولش نیامد و گفت معزولی به که مشغولی
-
سیم خوبروئی که درون صاحبدلان بمخالطت او میل کند که بزرگان گفته اند اندکی جمال به از بسیاری مال و گویند روی زیبا مرهم دلهای خسته است و کلید درهای بسته لاجرم صحبت او را همه جای غنیمت شناسند و خدمتش را منت دانند