صحبت

صحبت
دوستی، نشست و برخاست، همنشینی، همراهی
1

کاربردهای صحبت

  • صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

    وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است

  • صحبت حکام ظلمت شب یلداست

    نور ز خورشید جوی بو که برآید

  • صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل

    جانب عشق عزیز است فرومگذارش

  • سری به صحبت بیچارگان فرود آور

    همین قدر که ببوسند خاک پایی را

  • دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی یکی ضعیف بود که هر به دو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی

  • دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت

    وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم

  • صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم

    همه دانند که در صحبت گل خاری هست

  • در صحبت تو پاک مرا تار و پود سوخت

    شاد آن گلی که خار و خسش نیست در جوار

  • رود روز و شب در بیابان و کوه

    ز صحبت گریزان ز مردم ستوه

  • رفیقان چنان عهد صحبت شکستند

    که گویی نبوده ست خود آشنایی

  • دل که آیینه شاهیست غباری دارد

    از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

  • یکی از وزرا معزول شد و بحلقه درویشان درآمد برکت صحبت ایشان در وی اثر کرد و جمعیت خاطرش دست داد ملک بار دیگر بر او دل خوش کرد و عمل فرمود قبولش نیامد و گفت معزولی به که مشغولی

  • سیم خوبروئی که درون صاحبدلان بمخالطت او میل کند که بزرگان گفته اند اندکی جمال به از بسیاری مال و گویند روی زیبا مرهم دلهای خسته است و کلید درهای بسته لاجرم صحبت او را همه جای غنیمت شناسند و خدمتش را منت دانند