-
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
-
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
-
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
-
بر در ارباب بی مروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
-
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
-
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
-
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
-
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بی خبر آید
بر سر آنم که گر ز دست برآید
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/بر-سر-آنم-که-گر-ز-دست-برآید
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
دیو
- دیو
- موجودی خیالی شبیه به انسان ، اما بسیار تنومند و زشت دارای شاخ و دُم
- شیطان، ابلیس
خلوت
- خلوت
- تنهایی، انزوا، عزلت
- تنها با معشوق و بدور از بیگانگان
- جای خالی از بیگانه
- شبستان، خوابگاه
صحبت
- صحبت
- دوستی، نشست و برخاست، همنشینی، همراهی
مروت
- مروت
- مردانگی
متاع
- متاع
- کالا
طالح
- طالِح
- مرد بدکردار، تبهکار.
گل
- گل
- هرجا که گل به صورت مجزا به کار برده شود،(نام خاص آن ذکر نشود) منظور گل سرخ است.
بلبل
- عندلیب
- هزاردستان
- بلبل
- مرغ چمن
- مرغ سحر
- هزار
- پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد