کاربردهای تغابن
-
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
-
حذر کن زانچه دشمن گوید آن کن
که بر زانو زنی دست تغابن
-
عجب آنکه غراب از مجاورت طوطی هم بجان آمده بود و ملول شده لاحول کنان از گردش گیتی همی نالید و دستهای تغابن بر یکدیگر همی مالید که این چه بخت نگونست و طالع دون و ایام بوقلمون لایق قدر من آنستی که با زاغی بدیوار باغی بر خرامان همی رفتمی
-
دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن از گل برنیاید تاجر کشتی شکسته و وارث با قلندریان نشسته