تغابن

تغابن
به یکدیگر ضرر رساندن در معامله
افسوس خوردن
1

کاربردهای تغابن

  • جای آن است که خون موج زند در دل لعل

    زین تغابن که خزف می شکند بازارش

  • حذر کن زانچه دشمن گوید آن کن

    که بر زانو زنی دست تغابن

  • عجب آنکه غراب از مجاورت طوطی هم بجان آمده بود و ملول شده لاحول کنان از گردش گیتی همی نالید و دستهای تغابن بر یکدیگر همی مالید که این چه بخت نگونست و طالع دون و ایام بوقلمون لایق قدر من آنستی که با زاغی بدیوار باغی بر خرامان همی رفتمی

  • دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن از گل برنیاید تاجر کشتی شکسته و وارث با قلندریان نشسته