قطعه

پیدایش قطعه به آغاز شعر فارسی بازمی گردد؛ زیرا در شعر رودکی (پدر شعر فارسی) قطعه های بسیار زیبایی یافت می شود. پس از او این نوع شعر، میدان طبع آزمایی بسیاری از شاعران بوده است.

قطعه در تاریخ ادبیات، قالب بیان موضوع هایی است که باید به نثر بیان می شدند؛ موضوع های از پیش اندیشیده مثل حسب حال، خاطره، و هجو. نثر بودن این قالب تا بدان حد است که قالب مراسلات شاعران هم در این شکل بوده است. در ادبیاتی که پیوسته نظم برتر از نثر شمرده می شده، بیان منظوم موضوع و اغراض غیرشاعرانه، امری طبیعی است. اما به تدریج که نثر ای واقعی خود را در ادبیات بازیافت، قطعه فراموش شد و امروزه به ندرت اتفاق می افتد که شاعری قطعه بسازد. این قالب حتی در شعر قدیم ما نیز مقام و موقعیت درخور توجهی نیافته است. هیچ یک از شاعران بزرگ ما به قطعه سرایی شهرت ندارند و این قالب، رشته اصلی کار هیچ یک از آنان نبوده است.

در این قالب، قافیه تنها در پایان مصرع های زوج می آید.

از نظر محتوایی، شعر از آغاز تا پایان درباره یک موضوع خاص سخن می گوید (شعر وحدت موضوع دارد). تعداد بیت های قطعه دست کم دو بیت است و محتوای آن بیشتر اخلاقی، اجتماعی، آموزشی و تعلیمی، مدح و هجو است.

نام گذاری قطعه به این نام به آن سبب است که گویا پاره ای از میان یک قصیده است.

قطعه به صورت پراکنده در دیوان شعر بسیاری از شاعران دیده می شود. اما شاعرانی که قطعه های معروف تری دارند، عبارتند از: انوری، ابن یمین، و پروین اعتصامی.