به شاهی نشست از برش کیقباد
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/به-شاهی-نشست-از-برش-کیقباد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (12500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (12500 تومان)

  1. به شاهی نشست از برش کیقباد

    همان تاج گوهر به سر برنهاد

  2. همه نامداران شدند انجمن

    چو دستان و چون قارن رزم زن

  3. چو کشواد و خراد و برزین گو

    فشاندند گوهر بران تاج نو

  4. قباد از بزرگان سخن بشنوید

    پس افراسیاب و سپه را بدید

  5. دگر روز برداشت لشکر ز جای

    خروشیدن آمد ز پرده سرای

  6. بپوشید رستم سلیح نبرد

    چو پیل ژیان شد که برخاست گرد

  7. رده بر کشیدند ایرانیان

    ببستند خون ریختن را میان

  8. به یک دست مهراب کابل خدای

    دگر دست گژدهم جنگی به پای

  9. به قلب اندرون قارن رزم زن

    ابا گرد کشواد لشگر شکن

  10. پس پشت شان زال با کیقباد

    به یک دست آتش به یک دست باد

  11. به پیش اندرون کاویانی درفش

    جهان زو شده سرخ و زرد و بنفش

  12. ز لشکر چو کشتی سراسر زمین

    کجا موج خیزد ز دریای چین

  13. سپر در سپر بافته دشت و راغ

    درفشیدن تیغها چون چراغ

  14. جهان سر به سر گشت دریای قار

    برافروخته شمع ازو صدهزار

  15. ز نالیدن بوق و بانگ سپاه

    تو گفتی که خورشید گم کرد راه

  16. سبک قارن رزم زن کان بدید

    چو رعد از میان نعره ای برکشید

  17. میان سپاه اندر آمد دلیر

    سپهدار قارن به کردار شیر

  18. گهی سوی چپ و گهی سوی راست

    بران گونه از هر سویی کینه خواست

  19. به گرز و به تیغ و سنان دراز

    همی کشت از ایشان گو سرفراز

  20. ز کشته زمین کرد مانند کوه

    شدند آن دلیران ترکان ستوه

  21. شماساس را دید گرد دلیر

    که می بر خروشید چون نره شیر

  22. بیامد دمان تا بر او رسید

    سبک تیغ تیز از میان برکشید

  23. بزد بر سرش تیغ زهر آبدار

    بگفتا منم قارن نامدار

  24. نگون اندر آمد شماساس گرد

    چو دید او ز قارن چنان دست برد

  25. چنین است کردار گردون پیر

    گهی چون کمانست و گاهی چو تیر

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (12500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (12500 تومان)

  • افراسیاب

    افراسیاب
    شاه اسطوره‌ای توران پسر پشنگ در شاهنامه است. او دشمن ایرانیان بود و داستان نبردهایش با ایرانیان و به ویژه رستم خواندنی است. سرانجام به دست کیخسرو کشته شد.
    سرزمینی که تورانیان بر آن حکمرانی می‌کردند، بعدها توسط ترکان اشغال گردید. به همین دلیل، در متون قدیمی، توران و از جمله افراسیاب را (به اشتباه) ترک دانسته‌اند