-
چو اغریرث آمد ز آمل به ری
وزان کارها آگهی یافت کی
-
بدو گفت کاین چیست کانگیختی
که با شهد حنظل برآمیختی
-
بفرمودمت کای برادر به کش
که جای خرد نیست و هنگام هش
-
بدانش نیاید سر جنگجوی
نباید به جنگ اندرون آبروی
-
سر مرد جنگی خرد نسپرد
که هرگز نیامیخت کین با خرد
-
چنین داد پاسخ به افراسیاب
که لختی بباید همی شرم و آب
-
هر آنگه کت آید به بد دسترس
ز یزدان بترس و مکن بد بکس
-
که تاج و کمر چون تو بیند بسی
نخواهد شدن رام با هر کسی
-
یکی پر ز آتش یکی پرخرد
خرد با سر دیو کی درخورد
-
سپهبد برآشفت چون پیل مست
به پاسخ به شمشیر یازید دست
-
میان برادر بدونیم کرد
چنان سنگدل ناهشیوار مرد
-
چو از کار اغریرث نامدار
خبر شد به نزدیک زال سوار
-
چنین گفت کاکنون سر بخت اوی
شود تار و ویران شود تخت اوی
-
بزد نای رویین و بربست کوس
بیاراست لشکر چو چشم خروس
-
سپهبد سوی پارس بنهاد روی
همی رفت پرخشم و دل کینه جوی
-
ز دریا به دریا همی مرد بود
رخ ماه و خورشید پر گرد بود
-
چو بشنید افراسیاب این سخن
که دستان جنگی چه افگند بن
-
بیاورد لشکر سوی خوار ری
بیاراست جنگ و بیفشارد پی
-
طلایه شب و روز در جنگ بود
تو گفتی که گیتی برو تنگ بود
-
مبارز بسی کشته شد بر دو روی
همه نامداران پرخاشجوی
چو اغریرث آمد ز آمل به ری
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/چو-اغریرث-آمد-ز-آمل-به-ری
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(10000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(10000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(10000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(10000 تومان)
افراسیاب
- افراسیاب
-
-
- شاه اسطورهای توران پسر پشنگ در شاهنامه است. او دشمن ایرانیان بود و داستان نبردهایش با ایرانیان و به ویژه رستم خواندنی است. سرانجام به دست کیخسرو کشته شد.
- سرزمینی که تورانیان بر آن حکمرانی میکردند، بعدها توسط ترکان اشغال گردید. به همین دلیل، در متون قدیمی، توران و از جمله افراسیاب را (به اشتباه) ترک دانستهاند