-
کاغ کاغ و نعره زاغ سیاه
دایما باشد به دنیا عمرخواه
-
هم چو ابلیس از خدای پاک فرد
تا قیامت عمر تن درخواست کرد
-
گفت انظرنی الی یوم الجزا
کاشکی گفتی که تبنا ربنا
-
عمر بی توبه همه جان کندنست
مرگ حاضر غایب از حق بودنست
-
عمر و مرگ این هر دو با حق خوش بود
بی خدا آب حیات آتش بود
-
آن هم از تاثیر لعنت بود کو
در چنان حضرت همی شد عمرجو
-
از خدا غیر خدا را خواستن
ظن افزونیست و کلی کاستن
-
خاصه عمری غرق در بیگانگی
در حضور شیر روبه شانگی
-
عمر بیشم ده که تا پس تر روم
مهلم افزون کن که تا کمتر شوم
-
تا که لعنت را نشانه او بود
بد کسی باشد که لعنت جو بود
-
عمر خوش در قرب جان پروردنست
عمر زاغ از بهر سرگین خوردنست
-
عمر بیشم ده که تا گه می خورم
دایم اینم ده که بس بدگوهرم
-
گرنه گه خوارست آن گنده دهان
گویدی کز خوی زاغم وا رهان
-
این سخن را نیست پایان و فراغ
ای خلیل حق چرا کشتی تو زاغ
-
بهر فرمان حکمت فرمان چه بود
اندکی ز اسرار آن باید نمود
مولانا
https://www.sherfarsi.ir/molavi/صفت-کشتن-خلیل-علیه-السلام-زاغ-را-کی-آن-اشارت-به-قمع-کدام-صفت-بود
روبه
- روباه
- روبه
-
- جانوری است وحشی و گوشتخوار و پستاندار از خانواده ٔ سگ که حیله گری را بدان نسبت میدهند. روباه دارای پوستی نرم و پرمو و دمی بزرگ و انبوه است و برنگهای سرخ و خاکستری و سیاه و زرد دیده می شود. پوست این حیوان را آستر لباس می کنند و گاهی برای زینت بکار میرود.